وقوع بخشی از داستان «ماجرای یوزی کوچولو» در رخدادهای این روزها

بخشی از داستان «ماجرای یوزی کوچولو»، در میان رخدادهای این روزها به وقع پیوسته است.

تحویل دو بچه یوزپلنگ توسط یک چوپان به اداره محیط زیست-که چندی پیش در خبرها آمد- اما بخش جالب و امیدوار کننده داستان «ماجرای یوزی کوچولو» است که نویسنده با هدف نشان دادن وجود روح حیوان دوستی در برخی انسان ها با شیوه ای نزدیک به این واقعیت و البته ماه ها پیش از وقوع آن به داستان اضافه کرده است.

در بخشی از داستان مذکور آمده است:

در همان حالت غمگینی، یکدفعه کـوکر
از روی درخت فریاد زد: «یه انـسان بـا
یه بچه یوزپلنگ داره میاد اینجا». یوزی
جـوان به سـرعت پشـت تخـته سنـگ
مخفی شد. مرد جوان، بچه یوزپلنگ را
کنار تخته سنگ گذاشت و آنجا را تـرک
کرد. یوزی جوان پس از آنـکه مطـمئن
شد انسان از آنجا دور شـده، از پـشت
تخته سنگ بیرون آمـد. بچه یوزپلنـگی
زیبا جلوی خود دید. به سمتش رفـت.
او را نوازش کرد و گفت: «خوش آمدی
عزیزم!»
یـوزی جـوان، از آن لحــظه، مسـئـول
نگهداری و بزرگ کردن یوزپلنگ کوچک
شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *